حرسلغتنامه دهخداحرس . [ ح َ رَ ] (اِخ ) نام قریه ای است در جانب شرقی مصر. (سمعانی ). و بعضی گفته اند نام محله ای است به مصر. (معجم البلدان ).
گارستانهلغتنامه دهخداگارستانه . [ رِ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش لنگه ٔ شهرستان لار، واقع در 36 هزارگزی شمال باختر لنگه ، کنار راه فرعی لنگه به بندرچارک . دامنه ، گرمسیر و مالاریایی . دارای 196 تن سکنه ، آب آن از چا
گارسهلغتنامه دهخداگارسه . [ س ِ ] (روسی ، اِ) از لوازم چاپخانه . در تداول مطابع میزی با یکصد و چهارده خانه که حروف سربی در میان آن خانه ها است و حروف چین برای ترتیب کلمات حروف از آن برمیگیرد. محفظه ٔ حروف سربی در مطابع.
گارسیالغتنامه دهخداگارسیا. (اِخ ) مانوئل . مغنی و آهنگ ساز اسپانیولی . پدر خانم مالیبران وخانم ویاردُ متولد در اشبیلیه . (1775 - 1832 م .).
گارسیا دوپاردسلغتنامه دهخداگارسیا دوپاردس . [ دُ رِ دِ ] (اِخ ) دیگو. جنگجوی اسپانیولی . متولد در تروجیلو (1466 - 1530 م .).
گارستانهلغتنامه دهخداگارستانه . [ رِ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش لنگه ٔ شهرستان لار، واقع در 36 هزارگزی شمال باختر لنگه ، کنار راه فرعی لنگه به بندرچارک . دامنه ، گرمسیر و مالاریایی . دارای 196 تن سکنه ، آب آن از چا
گارسن دوتاسیلغتنامه دهخداگارسن دوتاسی . [ س َ دُ ] (اِخ ) مترجم فرانسوی که حدائق البلاغه تألیف میرشمس الدین فقیر دهلوی را به فرانسه برگرداند. او راست کتاب «عروض و قوافی زبانهای شرقی اسلامی » به فرانسه . (رودکی ، سعید نفیسی ص 830، 842</span