نوترینوی تاؤtau neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه تاؤ، نسل سوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
تاپ تاپلغتنامه دهخداتاپ تاپ . (اِ صوت مرکب ) نام آواز زدن کف دست بر متکا یا بر بالشت یا بر پشت کسی و مانند آن .
تای تایلغتنامه دهخداتای تای . (اِ مرکب ) نخ نخ ، رشته رشته : او مست بود و دست به ریشم دراز کردبرکند تای تای و پراکند تارتار. سوزنی .رجوع به تای شود.
تاپتاپthumpواژههای مصوب فرهنگستانارتعاشی تناوبی یا صدایی محسوس که تایر آن را تولید میکند و احساس کوبشی هماهنگ با چرخش تایر ایجاد میکند
گتابلغتنامه دهخداگتاب . [ گ َ ] (اِخ ) موضعی در مشهد گنجوروز از توابع بارفروش . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 118).
گتابسهلغتنامه دهخداگتابسه . [ گ َ س َ ](اِخ ) موضعی میان بند از توابع نور مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 110).
گتاولغتنامه دهخداگتاو. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش بستک شهرستان لار، در 18000گزی جنوب باختر بستک ، کنار راه شوسه ٔ لار به بندر لنگه .جلگه ، گرمسیر مالاریائی و سکنه ٔ آن 122 فارسی زبان است . آب آن از چاه و باران .
غوتهلغتنامه دهخداغوته . [ غ ُ ت َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی گتا . شهری در آلمان . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
ژاکبلغتنامه دهخداژاکب . [ ک ُ ] (اِخ ) کرتین . نام زبانشناس آلمانی ، متولد در گتا (1764-1847 م .). او مؤلف کتاب «منتخبات یونانی » است .
گتابلغتنامه دهخداگتاب . [ گ َ ] (اِخ ) موضعی در مشهد گنجوروز از توابع بارفروش . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 118).
گتابسهلغتنامه دهخداگتابسه . [ گ َ س َ ](اِخ ) موضعی میان بند از توابع نور مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 110).
گتاولغتنامه دهخداگتاو. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش بستک شهرستان لار، در 18000گزی جنوب باختر بستک ، کنار راه شوسه ٔ لار به بندر لنگه .جلگه ، گرمسیر مالاریائی و سکنه ٔ آن 122 فارسی زبان است . آب آن از چاه و باران .