کشتی مردهdead ship, dead, cold ship, dead ship condition, dead condition, cold ship conditionواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن، پیشران اصلی و دیگهای بخار و سایر دستگاههای حرکتی کشتی، بهدلیل نبودِ منبع تغذیه، کار نمیکنند متـ . وضعیت کشتی مرده
نقطۀ مرگ پایینbottom dead centre, BDC, lower dead centre, LDC, inner dead centreواژههای مصوب فرهنگستانپایینترین نقطۀ قرارگیری پیستون که در آن محور دستهپیستون و محور طولی پیستون همراستا میشوند
درجهـ روزرشدgrowing degree day, degree dayواژههای مصوب فرهنگستانمجموع دماهای بالاتر از صفر پایه (base temperature) در هریک از مراحل رشدونمو گیاه
خط کورdead-end siding, dead-end trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی در ایستگاه راهآهن که از خط اصلی جدا شده و در پایان آن سپر انتهایی نصب شده است
گدایلغتنامه دهخداگدای . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساری سوباسار بخش پلدشت شهرستان ماکو، 33هزارگزی جنوب باختری پلدشت و 3هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ پلدشت به ماکو. جلگه ، معتدل مالاریائی و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="ltr"
گدایلغتنامه دهخداگدای . [ گ َ / گ ِ ] (ص ، اِ) گدا. ساسان . (دهار) (برهان ). مسکین : از سلیمان و مور و پای ملخ یاد کن آنچه این گدای آرد. انوری .سلطان سعادت آنچنان نیست کاندیشه ٔ هر گدای دارد.<b
خرمن گدایلغتنامه دهخداخرمن گدای . [ خ ِ / خ َ م َ گ َ / گ ِ ] (اِ مرکب ) گدای خرمن . آنکه بر سر خرمنها بگدائی رود. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) : زهی جوفروشان گندم نمای جهان گرد شبکوک خرمن گدای
نرگدایلغتنامه دهخدانرگدای . [ ن َ گ َ / ن َرْ رَ / رِ گ َ ] (اِ مرکب ) نرگدا : علم دان خاصه ٔ خدای بودعلم خوان شوخ و نرگدای بود. سنائی .رجوع به نرگدا شود.
گدایلغتنامه دهخداگدای . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساری سوباسار بخش پلدشت شهرستان ماکو، 33هزارگزی جنوب باختری پلدشت و 3هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ پلدشت به ماکو. جلگه ، معتدل مالاریائی و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="ltr"
گدایلغتنامه دهخداگدای . [ گ َ / گ ِ ] (ص ، اِ) گدا. ساسان . (دهار) (برهان ). مسکین : از سلیمان و مور و پای ملخ یاد کن آنچه این گدای آرد. انوری .سلطان سعادت آنچنان نیست کاندیشه ٔ هر گدای دارد.<b