گرانیگاهcentre of gravityواژههای مصوب فرهنگستاننقطۀ ثابتی در هر جسم که برایند نیروی ربایش گرانشی بر آن وارد شود * مصوب فرهنگستان اول
گانگاهلغتنامه دهخداگانگاه . (اِ مرکب ) زفاف گاه و جائی که در آن جماع و مباشرت بعمل آید. (آنندراج ). رجوع به گانداده شود.
گردنگاهلغتنامه دهخداگردنگاه . [ گ َ دَ ] (اِ مرکب ) راهی که بر بلندی کوه واقع شود و آن را گردنه نیز خوانند. (آنندراج ) : چو پا بر سایه ٔ گردن نهاده بگردنگاه راهش اوفتاده . ابوطالب
گردنگاهلغتنامه دهخداگردنگاه . [ گ َدَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منصوری بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 30000گزی جنوب خاوری شاه آباد و 7000گزی قلعه ٔ چقاجنگه . هوای آنجا سردسیر
مخزن توازنtrimming tank/ trim tankواژههای مصوب فرهنگستانمخزن سوختی با فاصلۀ مشخص از گرانیگاه هواگَرد که با جابهجایی سوخت بین آن و مخزن اصلی، تعادل حول محور عرضی حفظ میشود