گرایهلغتنامه دهخداگرایه . [ گ َ ی َ / ی ِ ] (اِ) نای . گلو : فراخ بوده گرایه چو نای نی زآنکه صدا بلند درآید ز کرنای و نفیر.ابوالمعالی (از شعوری ص 305).
پرتو تصویرimage ray, perspective rayواژههای مصوب فرهنگستانخط مستقیمی که نقطهای در فضای شیء یا فضای تصویر را به مرکز تصویر وصل میکند
پرتوِ دیداری اصلیprincipal visual ray, principal ray 2واژههای مصوب فرهنگستانامتداد عمود بر صفحۀ منظر (perspective plane) از نقطۀ دید
پرتو ایکس مشخصهcharacteristic X-ray, characteristic rays, characteristic radiationواژههای مصوب فرهنگستانتابشی الکترومغناطیسی که براثر نوآرایی الکترونها در پوستههای داخلی اتمها گسیل میشود
گرایهپازmode cleanerواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای بهبـود کیفیت باریـکة لیزر متـ . مُدپاز گرایهپاز اپتیکی، مُدپاز اپتیکی optical mode cleaner
گرایهپالاmode filterواژههای مصوب فرهنگستانپالایۀ موجبری که برای جداسازی موجهای همبسامد با گرایههای مختلف طراحی شده است متـ . مُدپالا
گرایۀ آکوستیکیacoustic modeواژههای مصوب فرهنگستانحالت موجی که براثر ارتعاش در محیط بلوری پیوسته پدید میآید و در آن طولموجهای بلند همانند موجهای آکوستیکی عمل میکنند متـ . مُد آکوستیکی
گرایۀ اپتیکیoptical modeواژههای مصوب فرهنگستانحالت نوسانی شبکۀ بلور که در آن اتمها یا مولکولهای زیرشبکههای همسایه در جهتهای مخالف نوسان میکنند متـ . مُد اپتیکی
گرایۀ ارتعاشmode of vibrationواژههای مصوب فرهنگستانهریک از شیوههای ارتعاشی قابل تحقق در سامانهای که بدون اتلاف انرژی در حال ارتعاش است متـ . مُد ارتعاش، گرایۀ نوسان mode of oscillation
گرایهپازmode cleanerواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای بهبـود کیفیت باریـکة لیزر متـ . مُدپاز گرایهپاز اپتیکی، مُدپاز اپتیکی optical mode cleaner
گرایهپالاmode filterواژههای مصوب فرهنگستانپالایۀ موجبری که برای جداسازی موجهای همبسامد با گرایههای مختلف طراحی شده است متـ . مُدپالا