گردآوریدنلغتنامه دهخداگردآوریدن . [ گ ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) گرد آوردن . جمع کردن . جمله کردن . فراهم آوردن . گرد کردن : سپاهی که نوروز گرد آوریدهمه نیست کردش ز ناگه شجام . دقیقی .سپاهی ازآن پس به گرد آوریدبگردید و یکسر جهان را بدید.<
گردآوریلغتنامه دهخداگردآوری . [ گ ِ وَ ] (حامص مرکب ) عمل گردآوردن . جمع کردن ... جمع و جوری . رجوع به گردآوردن شود.