خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گردش روزگار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آب گردش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) (کشاورزی) 'ābgardeš ۱. نوبت آب گرفتن برای کشتزار.۲. تندرو: ◻︎ آبگردش مرکبی کز چابکی هنگام تک / نعل سخت او ز خاک نرم انگیزد غبار (ازرقی: ۲۴).
-
سال گردش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] sālgardeš گردش سال؛ تجدید سال؛ شروع شدن سال نو.
-
غلام گردش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [مجاز] qolāmgardeš دیوار یا دالان حائل میان حرمسرا و قسمت بیرونی عمارت؛ راهرو؛ کریدور.
-
گردش کنان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) gardeškonān در حال گردش کردن.
-
جستوجو در متن
-
صروف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جمعِ صَرف] [قدیمی] soruf ۱. حوادث.۲. گردشهای روزگار.
-
تصاریف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ تصریف] tasārif پیشامدها و حوادث روزگار؛ گردشها و انقلابات زمانه؛ نوائب دهر؛ تصاریفالدهر.
-
میروک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] miruk مورک؛ مور؛ مورچه: ◻︎ چو میروک را بال گردد هزار / برآرد پَر از گردش روزگار (عنصری: ۳۵۵).
-
دور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] do[w]r ۱. گردیدن گرد چیزی؛ حرکت کردن و گردش کردن چیزی پیرامون چیز دیگر.۲. (اسم) [جمع: ادوار] گردش.۳. (اسم) گردش سال.۴. (اسم) عصر و زمان؛ روزگار.〈 دور برداشتن: (مصدر لازم) سرعت گرفتن؛ سرعت پیدا کردن؛ تند شدن.〈 دور زدن: (مصد...
-
صرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] sarf ۱. خرج کردن.۲. انفاق کردن مال.۳. (اسم) (ادبی) در دستور زبان عربی، علمی که در اشتقاق و صیغههای کلمات عربی بحث میکند و قواعدی برای نقل صیغههای افعال بهدست میدهد؛ تصریف.۴. (اسم) (اقتصاد) تفاوت بین قیمت واقعی پول و قیمتی که در...
-
چرخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čarx ۱. وسیلهای مدور با حرکت دورانی که دور محور خود میچرخد: چرخ درشکه، چرخ گاری، چرخ اتومبیل.۲. هر نوع وسیلۀ مکانیکی دستی یا موتوری دارای حرکت چرخشی: چرخ خیاطی، چرخ پنبهریسی، چرخ نخریسی.۳. هر نوع وسیلۀ کوچک چرخدار جهت حمل بار.۴. [عامیانه] ...