گردنفرازفرهنگ مترادف و متضاد۱. سربلند، مفتخر ۲. طاغی، عاصی، گردنکش ۳. خودپسند، متکبر، مغرور ۴. زورمند، قوی، ≠ سربزیر، ناتوان
سرافرازفرهنگ مترادف و متضاد۱. بالنده، بلندمرتبه، سربلند، سرفراز، مباهی، مفتخر ≠ سرافکنده ۲. گردنفراز، گردنکش
arrogantدیکشنری انگلیسی به فارسیمتکبر، مغرور، گستاخ، سرکش، پرنخوت، گردنفراز، پر افاده، خود رای، برتن، پر از باد غرور، عظیم، غراب، غره، خود بین
گردنکشفرهنگ مترادف و متضادسرکش، طاغی، عاصی، عصیانگر، گردنفراز، مارد، متجاسر، متمرد، مستکبر، ناجم، نافرمانبردار، نافرمان، یاغ، یاغی، ≠ فرمانبردار، مطیع
مغرورفرهنگ مترادف و متضادپرادعا، پرمدعا، خودبین، خودپرست، خودپسند، خودخواه، خودستا، غره، فریفته، گرانسر، گردنفراز، متبختر، متفرعن، متکبر، مدمغ، مستکبر ≠ افتاده، فروتن
چرخلغتنامه دهخداچرخ . [ چ َ ] (اِ) نام پرنده ای است شکاری و به این معنی با غین نقطه دار هم آمده است . (برهان ). نام پرنده ای شکاری است ؛ و صحیح به غین معجمه باشد. (آنندراج ). باز سپید. (ناظم الاطباء). مرغ شکاری . چرغ ، که معرب آن «صَقْر» است . رجوع به چرغ و صَقْر شود :</span