گردواری . [ گ ِرْدْ ] (حامص ) عمل پاسبانی و شبگردی و تفتیش . (ناظم الاطباء).
پهلوانوار؛ بهروش پهلوانان؛ مانند پهلوان.
گردوار. [ گ ِرْدْ ] (اِ) پاس شب . || حفظ. محافظت . || تفتیش . (ناظم الاطباء).
roundly
roundish
در راه (درون راه)