پیرپرورلغتنامه دهخداپیرپرور. [ پی پ َ رْ وَ ] (نف مرکب ) پرورنده ٔ پیر. خردمند کامل : پیرپرور دایه ٔ لطف تو است آن کو نکردهیچ دانا را ز طفلی تا بپیری شیر باز. سوزنی .|| (ن مف مرکب ) پرورده ٔ پیر. مربای پیر. پرورش یافته ٔ پیر.