تیزاب سلطانیaqua regiaواژههای مصوب فرهنگستانمایع بسیار خورنده و دودکنندهای که از یک قسمت نیتریکاسید و سه قسمت هیدروکلریکاسید تشکیل شده است و با تمام فلزها ازجمله طلا و نقره واکنش میدهد
روح اﷲ روحهلغتنامه دهخداروح اﷲروحه . [ رَوْ وَ حَل ْ لا هَُ ح َه ْ ] (ع جمله دعایی ) شاد کند خدای روح او را : خدمت خلافت پناهی روح اﷲ روحه ... (انیس الطالبین ص 4). خواجه علاء الحق و الدین روح اﷲ روحه ... (انیس الطالبین ص <span class="hl" dir=
روحةلغتنامه دهخداروحة. [ رَ ح َ ] (اِخ ) از قرای قیروان ، و بگفته ٔ بعضی جزء اسکندریه است . رجوع به معجم البلدان و رَوحی محمدبن ابی السرور شود.
ذذانَ الجماعاتِ المتطرِّفةدیکشنری عربی به فارسیگروههاي تندرو را محکوم کرد , دسته هاي افراطي را سرزنش (محکوم) کرد