راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
تایر راهسازیoff-the-road tyre, off-the-road, OTRواژههای مصوب فرهنگستانتایر خودروهای مخصوص عملیات راهسازی و ساختمانی و معدنی
راه کمتردد،راه کمشدآمدlightly trafficked roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که حجم تردد متوسط روزانة آن در سال کمتر از 15000 وسیلة نقلیه باشد
راه اصلیmajor roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که با توجه به عرض آن یا حجم یا سرعت حرکت وسایل نقلیه بر دیگر راهها اولویت دارد
گروهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، اکیپی، جمعی، دستهای همگانی، عمومی، عام، کلی همگی، دستهجمعی، متحد اجتماعی جامع
دوگروهیلغتنامه دهخدادوگروهی . [ دُ گ ُ ] (حامص مرکب ) اختلاف . دوگانگی . دو دستگی . نفاق : این مخذول را دل بشکست و دو گروهی افتاد میان لشکر او. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 431). کار آن پادشاه از نظام بخواهد گشت از تعصبی که افتاد و دو گروهی میان
خدمات شمارهکوتاه گروهیgroup-shared abbreviated dialingواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که به مشترکان خدمات خاص مرکز تلفن امکان میدهد برای برقراری تماس، به جای شمارهگیری کامل، یک یا دو رقم را شمارهگیری کنند
درخت ساخت گروهیphrase structure treeواژههای مصوب فرهنگستاننموداری که در آن تجزیۀ جمله به گروهها و مقولهها نشان داده میشود
درس گروهیseminar 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی درس در دانشگاهها که استاد واحد ندارد و جلسات سخنرانی استادان حول موضوع خاصی است