گریزجایلغتنامه دهخداگریزجای . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) گریزگاه . جای گریختن . مُراغَم . مَناص . (منتهی الارب ). مَفَرّ. (تفلیسی ) : باز آمدی چو باز سفید از گریزجای بازآمدی چو شیر سیه در شکارگاه .سیدحسن غزنوی .
رجزاءلغتنامه دهخدارجزاء. [ رَ ] (ع ص ) ماده شتر مبتلا به بیماری رجز. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نعت مؤنث از رجز، بمعنی شتر بیمار رجز گردیده ، یقال : ناقة رجزاء. (منتهی الارب ).
رزیزیلغتنامه دهخدارزیزی . [ رِزْ زی زا ] (ع اِ) آوازی که از دور آید.(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آوازی که در شکم پدید گردد. (ناظم الاطباء). || وجع. (از اقرب الموارد).
رزجاهلغتنامه دهخدارزجاه . [ رَ ] (اِخ ) دیهی است از نواحی بسطام در قومس . (از انساب سمعانی ) (از معجم البلدان ج 4) (از لباب الانساب ).
گریزجایلغتنامه دهخداگریزجای . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) گریزگاه . جای گریختن . مُراغَم . مَناص . (منتهی الارب ). مَفَرّ. (تفلیسی ) : باز آمدی چو باز سفید از گریزجای بازآمدی چو شیر سیه در شکارگاه .سیدحسن غزنوی .