گریتلغتنامه دهخداگریت . [ گ ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان های بخش پایی شهرستان خرم آباد. این دهستان در شمال باختری بخش واقع و محدود است از شمال به کوه کیان و دهستان سگوند بخش زاغه ، از جنوب به دهستان سرگانه ، از خاور به کوه های خورشیدوند و دهستان کازه ، از خاور به بخش ویسیان . موقعیت طبیعی آن
چرت چرتلغتنامه دهخداچرت چرت . [ چ ِ چ ِ ] (اِ صوت مرکب ) حکایت آوازِ شکستن تخمه ٔ هندوانه و خربوزه و غیره . صدائی که چون تخمه ٔ هندوانه و خربوزه با دندان شکنند، به گوش رسد.
چرت و پرتلغتنامه دهخداچرت و پرت . [ چ ِ ت ُ پ ِ / چ َ ت ُ پ َ ] (اِ مرکب ، از اتباع )پرت و پلا. سخنان یاوه و بیهوده . حرف مفت . دری وری .
چرت و پرتلغتنامه دهخداچرت وپرت . [ چ ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خرت وپرت . چیزی کوچک و بی مصرف . رجوع به خرت و پرت شود.
گریتانلغتنامه دهخداگریتان . [ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان ، واقع در 45000گزی شمال خاوری بافت و سر راه مالرو جواران به رابر. دارای 10 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl
آپ گریتفرهنگ فارسی معین(گِ رِ یْ) [ انگ . ] (اِمص .) ترفیع یا ارتقا دادن . (بیشتر در مورد کامپیوتر و برنامه های کامپیوتری و برخی قطعات الکترونیکی به کار می رود).
گریتانلغتنامه دهخداگریتان . [ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان ، واقع در 45000گزی شمال خاوری بافت و سر راه مالرو جواران به رابر. دارای 10 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl
آپ گریتفرهنگ فارسی معین(گِ رِ یْ) [ انگ . ] (اِمص .) ترفیع یا ارتقا دادن . (بیشتر در مورد کامپیوتر و برنامه های کامپیوتری و برخی قطعات الکترونیکی به کار می رود).