گریدلغتنامه دهخداگرید. [ گ ِ ] (اِخ )نام جزیره ای است که اعظم جزایر بحر روم است مشتمل بر جبال راسیه و تلال عالیه و انهار و اشجار مرغوب و آب و هوای خوب و در زمان آل عثمان مفتوح ش
گریدرپلغتنامه دهخداگریدرپ . [ گ ِ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نبت بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار، واقعدر 75000گزی باختر نیک شهر و کنار راه مالرو بنت به کالک . هوای آن گرم و دارای 2
گردفرهنگ انتشارات معین(گَ) 1 - (اِمص .) گردیدن ، گشتن ، گردش . 2 - (اِفا.) در ترکیب به معنی گردنده آید: ولگرد، دوره گرد. 3 - (اِ.) آسمان ، فلک ، گردون .
graderدیکشنری انگلیسی به فارسیگریدر، جاده صاف کن، دانش اموز، نمره گذار، شاگرد مدرسه ابتدایی یا متوسطه