گزعلیلغتنامه دهخداگزعلی . [گ َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چم شعبان بخش هندیجان شهرستان خرمشهر، واقع در 5 هزارگزی جنوب باختری هندیجان و 3 هزارگزی خاور راه اتومبیل رو هندیجان به ساحل دریا، کنار جنوبی رودخانه ٔ زهره . هوای آن
زحلیلغتنامه دهخدازحلی . [ زُ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به زحل . || منحوس . مشأوم . چون پیشینیان زحل را مظهر نحسی و ستاره ٔ نحس میدانستند،در ادبیات فارسی و تازی هر چیز یا هر کس را که نحس می خواستند خواند، بزحل تشبیه میکردند و یا بدان منسوب میساختند، همچنانکه در دوری ، و تیرگی (البته برای چشم غیر
جعلیلغتنامه دهخداجعلی . [ ج َ ] (ص نسبی ) چیز تقلبی را گویند که مثل چیز اصلی ساخته باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چیزی که مصنوعی و ساختگی باشد مانند چیز اصلی . (ناظم الاطباء).ساختگی دروغین . غیر اصلی . نااصل . برساخته . صناعی .- خبر جعلی ؛ خبری که حقیقت نداشته ب
جعلیلغتنامه دهخداجعلی . [ ج ُ ع َ ] (اِخ ) نسبت است به بنی جعل و لقب حیی الخولانی است که از ابی ذر روایت کرده و پسرش سعید از او روایت کرده است . (الانساب سمعانی ).