گلجبینلغتنامه دهخداگلجبین . [ گ ُ ج َ ] (ص مرکب ) آنکه صورت او چون گل باشد. آنکه جبینی چون گل دارد : با خسان آن گلجبین گر سیر گلشن میکندزود گلهای پشیمانی به دامن میکند. ظهوری (از آنندراج ).|| از اسمای محبوب است . (آنندراج ).
گلجیکواژهنامه آزادنام روستایی در 45 کیلومتری شهر زنجان. این کلمه ترکی است و از یک واژه ی گل و یک واژه ساز به معنی کوچک ساخته شده است
گلجبینلغتنامه دهخداگلجبین . [ گ ُ ج َ ] (ص مرکب ) آنکه صورت او چون گل باشد. آنکه جبینی چون گل دارد : با خسان آن گلجبین گر سیر گلشن میکندزود گلهای پشیمانی به دامن میکند. ظهوری (از آنندراج ).|| از اسمای محبوب است . (آنندراج ).
گلجیکواژهنامه آزادنام روستایی در 45 کیلومتری شهر زنجان. این کلمه ترکی است و از یک واژه ی گل و یک واژه ساز به معنی کوچک ساخته شده است
سنگلجلغتنامه دهخداسنگلج . [ س َ گ ِ ل َ ] (اِخ ) نام محله ای بود در تهران .پارک فعلی شهر تهران بجای آن محلت ساخته شده است .