لغتنامه دهخدا
گلیز. [ گ ِ ] (اِ) در مازندرانی گلز (آب لزج دهن گاو) (فرهنگ نظام ). کردی غلز (بزاق ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آبی و لعابی را گویند که از دهن انسان و حیوان برآید. (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) : غرق گشته تا بگردن در گلیز.<p class="aut