لغتنامه دهخدا
کران . [ ک َ ] (اِ) کنار باشد که در مقابل میان است . (برهان ). کناره . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طرف . لب . لبه . حاشیه . جانب . (ناظم الاطباء). سیف البحر. (معجم البلدان ذیل کلمه ٔ ماه دینار). مقابل میان : حیره شهرکی است برکران بادیه . (حدود العالم ).