گنائیلغتنامه دهخداگنائی . [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دژگان بخش بستک شهرستان لار که در 10000گزی جنوب خاور بستک نزدیک راه شوسه بستک به لنگه واقع شده است . هوای آن گرم مالاریایی و سکنه اش 230 تن است . آب آن از چاه و باران ت
ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
کِهکِشَندneap tideواژههای مصوب فرهنگستانپایینترین گسترۀ کشندی ماهانه، در زمان تربیع ماه و هنگامی که اثر ماه، اثر خورشید را خنثی کند
رأی نامخوانroll-call vote, roll-call voting, roll call/ rollcall/ roll-call/ roll calls, vote by yeas and nays, yeas and nays, yea-and-nay rollcall, call of the voteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رأی شمارشی که در آن هر رأیدهنده با خوانده شدن نامش رأی خود را اعلام میکند و به نام او ثبت میشود
گنائیتلغتنامه دهخداگنائیت . [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 55000گزی جنوب خاوری مسکون و 4000گزی جنوب راه مالرو کروک به مسکون واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش <span class="hl" dir="ltr
بی گنائیلغتنامه دهخدابی گنائی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) بیگناهی : بجرم چه راندی مرا از در خودگناهم نبوده ست جز بیگنائی . فرخی .و رجوع به بی گناهی شود.
گنائیتلغتنامه دهخداگنائیت . [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 55000گزی جنوب خاوری مسکون و 4000گزی جنوب راه مالرو کروک به مسکون واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش <span class="hl" dir="ltr
بی گنائیلغتنامه دهخدابی گنائی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) بیگناهی : بجرم چه راندی مرا از در خودگناهم نبوده ست جز بیگنائی . فرخی .و رجوع به بی گناهی شود.
بگنائیلغتنامه دهخدابگنائی . [ ب ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).