گوربندلغتنامه دهخداگوربند. [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهوار بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 24 هزارگزی شمال میناب ، سر راه فرعی کهنوج به میناب . جلگه و گرم سیر است و 2000 تن سکنه دارد. آب آن از چاه تأمین میشود. محصول
گوربندلغتنامه دهخداگوربند. [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان جام بخش تربت شهرستان مشهد واقع در 24 هزارگزی شمال خاوری تربت جام و 6 هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی تربت جام به معدن چشمه گل . کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ آن <span c
وربندلغتنامه دهخداوربند. [ وَ ب َ ] (اِ مرکب ) پارچه های آهن خمیده است که بر بازوهای تبنگو برای استواری میکوبند. (آنندراج ). || پارچه ای که در گهواره دسته های رضیع بربندند. (یادداشت مؤلف ). || سینه بند اسب . (منتهی الارب ).