گورک سفیدلغتنامه دهخداگورک سفید. [ رَ ک ِ س َ / س ِ ] (اِخ ) دهی است در مازندران در دومیلی مگس تپه و دومیلی دریا و محل سکونت یموت ها است . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 136).
گورکلغتنامه دهخداگورک . (ترکی ، اِ) حسن و زیبایی . (ناظم الاطباء). زیبایی . (اشتینگاس ). به این معنی ترکی است . رجوع به سنگلاخ شود.
گورکلغتنامه دهخداگورک . [ رَ ] (اِ) سنگ گازری را گویند، یعنی سنگی که گازران جامه بر آن زنند و شویند. (برهان ) (آنندراج ). || غوره . حصرم . (مهذب الاسماء).
گورکلغتنامه دهخداگورک . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بردخون بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع در 14000 گزی جنوب خورموج ، کنار شوسه ٔ سابق بوشهر به لنگه در ساحل دریا. جلگه و گرمسیر و مرطوب و مالاریایی است . سکنه ٔ آن 108 تن است
گورکلغتنامه دهخداگورک . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان واقعدر 85000 گزی کرمان سر راه مالرو شهداد به راور. کوهستانی و سردسیر و دارای 114 تن سکنه است . آب آن از قنات است . محصول آن غلات و حبوب و ش
گورکلغتنامه دهخداگورک . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 30000 گزی جنوب خاوری فهلیان و 24000 هزارگزی شوسه ٔ کازرون به بهبهان . کوهستانی ومعتدل و سکنه ٔ آن <span class="hl" d
گورکلغتنامه دهخداگورک . (ترکی ، اِ) حسن و زیبایی . (ناظم الاطباء). زیبایی . (اشتینگاس ). به این معنی ترکی است . رجوع به سنگلاخ شود.
گورکلغتنامه دهخداگورک . [ رَ ] (اِ) سنگ گازری را گویند، یعنی سنگی که گازران جامه بر آن زنند و شویند. (برهان ) (آنندراج ). || غوره . حصرم . (مهذب الاسماء).
گورکلغتنامه دهخداگورک . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بردخون بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع در 14000 گزی جنوب خورموج ، کنار شوسه ٔ سابق بوشهر به لنگه در ساحل دریا. جلگه و گرمسیر و مرطوب و مالاریایی است . سکنه ٔ آن 108 تن است
گورکلغتنامه دهخداگورک . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان واقعدر 85000 گزی کرمان سر راه مالرو شهداد به راور. کوهستانی و سردسیر و دارای 114 تن سکنه است . آب آن از قنات است . محصول آن غلات و حبوب و ش
گورکلغتنامه دهخداگورک . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 30000 گزی جنوب خاوری فهلیان و 24000 هزارگزی شوسه ٔ کازرون به بهبهان . کوهستانی ومعتدل و سکنه ٔ آن <span class="hl" d