لغتنامه دهخدا
حرانیان . [ ح َرْ را ] (اِخ ) ج ِ حرانی منسوب به حران . شهرت مردم حران است . ابن الندیم گوید مأمون در آخر روزگار خویش قصد غزو روم کرد و چون به دیار مضر رسید مردمان او را پذیره شده دعا می گفتند. در میانه جماعتی از حرانیان بودند با قباهای بلند و موی دراز بر بالا زده مانند موی