پومالغتنامه دهخداپوما. (اِ) (فرانسوی ، اِ) یکی از حیوانات پستاندار گوشتخوار درنده ٔ آمریکا. نام عامیانه ٔ آن کوگوار است .
وماءلغتنامه دهخداوماء. [ وَم ْءْ ] (ع مص ) اشاره کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اشاره کردن به ابرو یا دست و جزآن ، و این لغتی است در ایماء. (از اقرب الموارد).
يزدادُ اتّساعاً يوماً بَعدَ يومٍدیکشنری عربی به فارسیگنجايش آن روز به روز بيشتر مي شود , روز به روز بر ظرفيت آن افزوده مي شود
گومارلغتنامه دهخداگومار. (اِخ ) کشیش پروتستانی است که از سال 1563 تا 1614 م . زندگانی میکرد و یکی ازرهبران سرسخت کالیونیسم و مخالف آرمینیوس بوده است .و پیروان عقاید وی را «گوماریست » نامیده بوده اند.
گومانلغتنامه دهخداگومان . (اِخ ) دهی است از دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد. واقع در 26000 گزی شمال سردشت و 11500 گزی باختر شوسه ٔ سردشت به مهاباد. کوهستانی و جنگلی و هوای آن معتدل است و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="l
گومان رودلغتنامه دهخداگومان رود. (اِخ ) از شعبه های مهم رود آجی چای تبریز یا تلخ رود است . (جغرافیایی طبیعی کیهان ص 82).
گومارلغتنامه دهخداگومار. (اِخ ) کشیش پروتستانی است که از سال 1563 تا 1614 م . زندگانی میکرد و یکی ازرهبران سرسخت کالیونیسم و مخالف آرمینیوس بوده است .و پیروان عقاید وی را «گوماریست » نامیده بوده اند.
گومانلغتنامه دهخداگومان . (اِخ ) دهی است از دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد. واقع در 26000 گزی شمال سردشت و 11500 گزی باختر شوسه ٔ سردشت به مهاباد. کوهستانی و جنگلی و هوای آن معتدل است و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="l
گومان رودلغتنامه دهخداگومان رود. (اِخ ) از شعبه های مهم رود آجی چای تبریز یا تلخ رود است . (جغرافیایی طبیعی کیهان ص 82).