گوورلغتنامه دهخداگوور.[ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل . واقع در 30000 گزی جنوب باختری اردبیل و3000 گزی شوسه ٔ اردبیل به هروآباد. کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 75<
وور وورلغتنامه دهخداوور وور. (ص ) بیشمار و کثیر و انبوه و غلبه .- ایل وور وور ؛ گروه بیشمار: مثل ایل وور وور ریختند و غارت و چپاول کردند.
وور و وورلغتنامه دهخداوور و وور. [ وو رُ / وورْ رُ ] (ق ) (در تداول ) متصل . پیاپی . پی درپی . پشت سرهم . یک ریز. یک بند.
چوگورلغتنامه دهخداچوگور. [ چ ُ ] (ترکی ، اِ) چُگُر. نام سازی بدوی است از ذوات الاوتار. (یادداشت مؤلف ). رجوع به چگر شود.
گووچَرگویش بختیاریسار (تحتاللفظى به معنى گاوچران است، زیرا سار در مرغزار اغلب همراه گاوان حرکت مىکند تا کرمهاى بیرون آمده از زیر گل و لاى را شکار کند). نیز gâ čârnak
میان گوورانلغتنامه دهخدامیان گووران . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 25هزارگزی جنوب خاوری سنندج با 155 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="h