گوگیلواژهنامه آزادگوگیل در حومه یزد معانی زیادی دارد از آن جمله: دایره وار و در حال چرخش،در حال فعالیت و فعال کشکول:همه چیز در آن یافت میشود صمیمیت،دوستی،فعالیت گروهی کشکول،همه چیز دان،بهترین ها بزرگ کشکول دانشمند همه چیز دان معروف
روغن حلپذیرsoluble oilواژههای مصوب فرهنگستاننامیزهای پایدار از آب و روغن با غلظت بالا که در عملیات فلزکاری برای روانسازی و خنکسازی و ممانعت از خوردگی به کار میرود متـ . روغن نامیزهای emulsifying oil
ویل وئیللغتنامه دهخداویل وئیل . [ وَ لُن ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) مبالغه ٔ ویل است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ویل ویللغتنامه دهخداویل ویل . [ وَ لُن ْ وَ ی ِ ] (ع اِمرکب ) مبالغه است چون ویل وئیل و ویل وائل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ویل (صوت ، اِ) شود.