لغتنامه دهخدا
گویر. [ گ َ ] (اِ) پاکار و پیشکار. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (شرفنامه منیری ) (مؤید الفضلاء). || سراب و آن شوره زمینی است در صحرا که از دور به آب میماند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (شرفنامه منیری ) (فرهنگ شعوری ). گوراب . (مجمعالفرس ). ظاهراً در این معنی و معنی