گویژلغتنامه دهخداگویژ. [ گ َ / گ ِ ] (اِ) ظاهراًمصحف و مبدل کویژ است که معرب آن قفیز باشد و آن کیل و پیمانه ای است که چیزها بدان وزن کنند و پیمایند.(از برهان قاطع). کفیز. کویژ. (برهان ). خویر. قئیز.(واژه نامه ٔ طبری ص 162). ر
پهلوگاه ویژۀ اتوبوسbus bayواژههای مصوب فرهنگستانانشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
گُوِة انبارhatch wedgeواژههای مصوب فرهنگستانگوهای چوبی برای محکم کردن زهوار دهانهپوش و دهانهپوش بر روی دهانه
جزیرة راستگرد ورود و خروجright-in right-out islandواژههای مصوب فرهنگستانمحوطة مثلثیشکل برآمدهای که با مسدود کردن قسمتی از راه در انتهای مسیر ورودی به تقاطع، مانع انجام حرکات گردش به چپ و عبور مستقیم میشود