راهبرد آر،راهبرد زادR-strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی برای بقا که در آن گونههای دارای نرخ تولیدمثل بالا برای زیستن در یک زیستگاه متغیر سازگار میشوند
بی گهرلغتنامه دهخدابی گهر. [ گ ُ هََ ] (ص مرکب ) مخفف بی گوهر. بی اصل . نانجیب : بدو گفت کاین نزد بهرام بربگو ای سبک مایه ٔ بی گهر... فردوسی .و رجوع به گهر و گوهر شود.
گهرخیزلغتنامه دهخداگهرخیز. [ گ ُ هََ ] (نف مرکب ) مخفف گوهرخیز. که گهر از آن خیزد. که ازآن گهر برآید و به دست آید. رجوع به گوهرخیز شود.
پاکیزه گهرلغتنامه دهخداپاکیزه گهر. [ زَ / زِ گ ُ هََ ] (ص مرکب ) پاک گهر. پاک نژاد. اصیل . محض . محضه : میگفت بدندان بتم عقددُررمن همچو توام لطیف و پاکیزه گهر. ؟ای جهاندار بلنداختر پاکیزه گهرای مخالف
تیره گهرلغتنامه دهخداتیره گهر. [ رَ / رِ گ ُ هََ ] (ص مرکب ) بدگهر. سیاه گهر. بدسرشت و تیره نهاد : گور و ملک الموت بهم بینداز توگر گرز زنی بر عدوی تیره گهر بر. سنائی .رجوع به تیره شود.