الگوهای خطوطtransit line typesواژههای مصوب فرهنگستاناَشکال هندسی مختلف خطوط حملونقل عمومی، مانند خطوط شعاعی و قطری و دایرهای
الگوهای وانهشpatterns of discardواژههای مصوب فرهنگستانهریک از الگوهای بهدستآمده از پژوهش بقایای برجایمانده از دستساختهها و مواد غذایی، پس از تأثیر عوامل مخرب طبیعی، که کاربران اصلی آنها را رها کردهاند
خانقاهلغتنامه دهخداخانقاه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) قریه ٔ کوچکی است در پسنتبون کوت میمنه و مردم آن از قوم ازبک و بعضی هم از سادات بوده و بزبان ازبکی تکلم میکنند.در اینجا تقریباً 50
لالهلغتنامه دهخدالاله .[ ل َ / ل ِ ] (اِ) معمولا گلهای پیازداری را گویند که نام علمی آنها تولیپا و از خانواده ٔ لیلیاسه و آن از دسته ٔ سوسن ها و از تیره ٔ سوسنی هاست و کاسه و جا
کاکتوسلغتنامه دهخداکاکتوس . (فرانسوی ، اِ) تیره ای است از گیاهان که اصل آنها امریکائی است . با تیره های دیگر اختلاف کلی دارند زیرا که ساقه های آنها بسیار ضخیم شده و غالباً از حالت
رابطلغتنامه دهخدارابط. [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) راهب و مرد زاهد و حکیم از دنیا رمیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). راهب و زاهد. (اقرب الموارد). || رابط الحاش : مرد دلیر که از جا نرود.
گلدوزیلغتنامه دهخداگلدوزی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل گل دوختن . کار گل دوختن . دوختن گل روی پارچه های رنگین با نخهای قیطانی و ابریشمی بشکل گلهای رنگارنگ . کشیدن و دوختن گلهای رنگا