گیتی خدایلغتنامه دهخداگیتی خدای . [ خ ُ ] (اِ مرکب ) خدای گیتی . پروردگار جهان . آفریننده ٔ جهان : چو نیکی نمایدت گیتی خدای تو با هر کسی نیز نیکی نمای . اسدی .جوانمرد گفت ای ز گیتی خدای به پیغمبری خلق را رهنمای . <p class="autho
آزمون تهنشینیsettleability testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای تعیین قابلیت جدا شدن جامدات از مایع در حوض تهنشینی نهایی
نوترینوی تاؤtau neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه تاؤ، نسل سوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
آزمون جامدات تهنشینیپذیرsettleable solids testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای اندازهگیری حجم جامداتی که در یک لیتر نمونه پس از یک ساعت در قیف ایموف تهنشین میشوند
گیتی فزایلغتنامه دهخداگیتی فزای . [ ف َ ] (نف مرکب ) مخفف گیتی افزای . فزاینده ٔ گیتی . آبادکننده ٔ جهان : همی گفت هر چیز گیتی فزای بدین هندوان داده گیتی خدای .اسدی .
گیتی نمایلغتنامه دهخداگیتی نمای . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نمایان کننده ٔ گیتی . نشان دهنده ٔ جهان . || کنایه از آیینه ٔ سکندری باشد که به حکم اسکندر مقدونی ساخته شد. (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || کنایه از جام جهان نما
نظر کردنلغتنامه دهخدانظر کردن . [ ن َ ظَک َ دَ ] (مص مرکب ) نگاه کردن . نگریستن : چو بشنید میلاد افکنده سربه پیش و نمی کرد بر وی نظر. فردوسی .به باغ سرو سوی قامت تو کرد نظرز چرخ ماه سوی چهره ٔ تو کرد نگاه . فر
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِ) جهان . کره ٔ زمین . عالم سفلی . (از برهان قاطع) (از بهار عجم ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کره ٔ خاکی . کره ٔ ارض : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه . رودکی .هموار خواهی کرد گیتی را
نمودنلغتنامه دهخدانمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص ) نشان دادن . ارائه دادن : بپرسید از او راه فرزند خردسوی بابکش راه بنمود گرد. فردوسی .وگر نیست فرمای تا بگذرم <
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِ) جهان . کره ٔ زمین . عالم سفلی . (از برهان قاطع) (از بهار عجم ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کره ٔ خاکی . کره ٔ ارض : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه . رودکی .هموار خواهی کرد گیتی را
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِخ ) دهی است از دهستان درختگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 37هزارگزی شمال خاوری کرمان و2هزارگزی باختر راه مالرو شهداد به کرمان . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir=
گورگیتیلغتنامه دهخداگورگیتی . (اِخ ) دهی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در54000 گزی شمال خاوری بافت ، سر راه مالرو شرینک به جواران . کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔ آن 100 تن و آب آن از رودخانه است . محصول آن غلات و
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِ) جهان . کره ٔ زمین . عالم سفلی . (از برهان قاطع) (از بهار عجم ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کره ٔ خاکی . کره ٔ ارض : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه . رودکی .هموار خواهی کرد گیتی را
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِخ ) دهی است از دهستان درختگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 37هزارگزی شمال خاوری کرمان و2هزارگزی باختر راه مالرو شهداد به کرمان . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir=
سرمه ٔ گیتیلغتنامه دهخداسرمه ٔ گیتی . [ س ُ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). شب . (رشیدی ).