سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
صندلی کودکbaby car seat, child safety seat, infant safety seat,child restraint system, child seat,baby seat, restraining car seat, car seatواژههای مصوب فرهنگستانصندلی ایمنی برای نشستن کودک در خودرو بهمنظور جلوگیری از آسیب رسیدن به او در هنگام تصادف
هشداردهندة کمربند ایمنیseat belt reminder/ seatbelt reminder, SBR, seat belt warning, seat belt alarmواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که در صورت نبستن کمربند ایمنی ازطریق علائم صوتی یا تصویری یا نوری هشدار میدهد
بادموجwind wave, wind sea, seaواژههای مصوب فرهنگستانامواج گرانی سطح دریا حاصل از باد که پایدار یا درحالرشد است
گیشالغتنامه دهخداگیشا. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیاهو بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . واقع در 105هزارگزی شمال بندرعباس و هزارگزی شمال راه شوسه ٔ کرمان به بندرعباس . در محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 20 تن است . مزرع
گیشافرهنگ فارسی معین(گِ) [ ژاپنی . ] (اِ.) هر یک از دختران ژاپنی که برای تأمین عیش و سرگرمی مردان آموزش دیده اند.
گیشافرهنگ نامها(تلفظ: gišā) (گیش = نام گیاهی (خرزهره) + ا (پسوند نسبت)) ، منسوب به گیش ؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت ؛ گیشا نام دهی در بندر عباس .
گیشالغتنامه دهخداگیشا. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیاهو بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . واقع در 105هزارگزی شمال بندرعباس و هزارگزی شمال راه شوسه ٔ کرمان به بندرعباس . در محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 20 تن است . مزرع
گیشافرهنگ فارسی معین(گِ) [ ژاپنی . ] (اِ.) هر یک از دختران ژاپنی که برای تأمین عیش و سرگرمی مردان آموزش دیده اند.
گیشافرهنگ نامها(تلفظ: gišā) (گیش = نام گیاهی (خرزهره) + ا (پسوند نسبت)) ، منسوب به گیش ؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت ؛ گیشا نام دهی در بندر عباس .