اشتقاق ضربانسازpacemaker lead, pacing leadواژههای مصوب فرهنگستاناتصال بین قلب و منبع نیروی ضربانساز مصنوعی متـ . گیرانۀ ضربانساز
جلوداریlead-out/lead outواژههای مصوب فرهنگستانراهکنشی که در آن دوچرخهسوار، درحالیکه با سرعت میراند، به همتیمی خود اجازه میدهد در باد او بخوابد تا بتواند برای سرعترانی پایانی آماده شود
قدحدیکشنری عربی به فارسیساغر , جام , گيلا س شراب , تکه , قطعه , قطره , ابخوري , ليوان , ساده لوح , دهان , دهن کجي , کتک زدن , عکس شخص محکوم
طلقةدیکشنری عربی به فارسیگلوله , تير , ساچمه , رسايي , پرتابه , تزريق , جرعه , يک گيلا س مشروب , فرصت , ضربت توپ بازي , منظره فيلمبرداري شده , عکس , رها شده , اصابت کرده , جوانه زده
زجاجدیکشنری عربی به فارسیشيشه , ابگينه , ليوان , گيلا س , جام , استکان , ايينه , شيشه دوربين , شيشه ذره بين , عدسي , شيشه الا ت , الت شيشه اي , عينک , شيشه گرفتن , عينک دار کردن , شيشه اي کردن , صيقلي کردن
حفرةدیکشنری عربی به فارسیدهانه اتش فشان , دهانه کوه هاي ماه , دهانه يا حفره حاصله در اثر بمب وغيره , چال , چال دار کردن , گودال , حفره , چاله , سياه چال , هسته البالو و گيلا س و غيره , به رقابت واداشتن , هسته ميوه را دراوردن , در گود مبارزه قرار دادن