نیرالغتنامه دهخدانیرا. (اِ) به لغت ژند و پاژند آتش را گویند و به عربی نار خوانند. (برهان قاطع). هزوارش است . رجوع به حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین و فرهنگ هزوارشها شود.
نرالغتنامه دهخدانرا. [ ن َ ] (اِ) دیوار کوچکی را گویند که در برابر چیزها کشند تا ننماید. (برهان قاطع) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). حصار.(فرهنگ خطی ). در لغت فرس ترا بدین معنی آمده ولی درصحاح الفرس نرا است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
گنگراای آرگوتلغتنامه دهخداگنگراای آرگوت . [ گ ُ گ ُ گُت ْ ] (اِخ ) لوئی (1561 - 1627 م .). شاعر اسپانیایی که سبک عالی او مکتبی به نام گنگریسم به وجود آورده است .وی در کردو متولد شده .