یائسلغتنامه دهخدایائس . [ ءِ ] (ع ص ) ناامید. نومید. (منتهی الارب ). || زن عقیم و نازا. (از اقرب الموارد).
گاز همراهassociated gas, gas-cap gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازیشکلی که بهصورت فاز گازی در شرایط دما و فشار مخازن نفتی وجود دارند
گاز حقیقیreal gas, imperfect gasواژههای مصوب فرهنگستانگازی که به علت برهمکنش بین مولکولی، خواص آن با خواص گاز آرمانی متفاوت است
گاز محلولsolution gas, dissolved gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازی مخازن نفت که، بهدلیل بالا بودن فشار در مخازن، در هیدروکربنهای مایع حل شدهاند
گاز کاملperfect gas, ideal gas 2واژههای مصوب فرهنگستانگاز حقیقی بسیار رقیقی که نیروهای بین مولکولی آن بسیار کم است
یائسگیلغتنامه دهخدایائسگی . [ ءِ س َ / س ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی یائسه بودن . رجوع به ماده ٔ بعد شود.
یائسةلغتنامه دهخدایائسة. [ ءِ س َ ] (ع ص ) در تداول ، مؤنث یائس . لیکن در عربی صفت «یائس » است بدون تاء مانند حائض . زن عقیم و نازا. زنی که بواسطه ٔ کهولت حائض نشود. ج ، یائسات .
یائسگیفرهنگ فارسی عمیدپایان دورۀ تولیدمثل در زن که با قطع قاعدگی و بعضی تغییرات جسمی دیگر بروز میکند و معمولاً بین ۴۵ تا ۵۰ سالگی رخ میدهد.
یائسگیلغتنامه دهخدایائسگی . [ ءِ س َ / س ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی یائسه بودن . رجوع به ماده ٔ بعد شود.
یائسةلغتنامه دهخدایائسة. [ ءِ س َ ] (ع ص ) در تداول ، مؤنث یائس . لیکن در عربی صفت «یائس » است بدون تاء مانند حائض . زن عقیم و نازا. زنی که بواسطه ٔ کهولت حائض نشود. ج ، یائسات .
یائسگیفرهنگ فارسی عمیدپایان دورۀ تولیدمثل در زن که با قطع قاعدگی و بعضی تغییرات جسمی دیگر بروز میکند و معمولاً بین ۴۵ تا ۵۰ سالگی رخ میدهد.