یاجلولغتنامه دهخدایاجلو. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اهربا 277 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ، ج 4).
یاجلولغتنامه دهخدایاجلو. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش نمین شهرستان اردبیل با 425 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 4).
حجلاءلغتنامه دهخداحجلاء. [ ح َ ] (اِخ ) نام وادی . (منتهی الارب ). و گویند نام قله ای است . (معجم البلدان ).
حجلاءلغتنامه دهخداحجلاء. [ ح َ ] (ع ص ، اِ) گوسپندی که ساقهایش سپید باشد. (معجم البلدان ) (منتهی الارب ). گوسفند که لنگهای وی سفید بود. (مهذب الاسماء). ج ، حجل .