یادگارهrelicواژههای مصوب فرهنگستانآثار و بقایای فرهنگی کهن بهویژه آنها که دارای ارزش مذهبی و نمادین هستند
حدارهلغتنامه دهخداحداره . [ ح َ رَ ] (اِخ ) نام نهری است در اندلس که از شهر غرناطه میگذرد و اندلسیان آنرا هَدَرَّه خوانند. (معجم البلدان ) (قاموس الاعلام ترکی ).
حدارةلغتنامه دهخداحدارة. [ ح َ رَ ] (ع مص ) بزرگ و گشاده گردیدن چشم . (ناظم الاطباء).فربه و درشت و گرداندام گردیدن . (از منتهی الارب ). حدر. پرگوشت شدن چشم خانه . (منتهی الارب ). || (اِ) فربهی با درشتی و گردی اندام . (منتهی الارب ).
حدورةلغتنامه دهخداحدورة. [ ح َ رَ ] (ع مص ) فربه شدن . ضخم شدن . (زوزنی ). || روان کردن چشم اشک را. (از منتهی الارب ).
دُرج یادگارهreliquaryواژههای مصوب فرهنگستانضریح یا جعبه یا تابوتی قابلحمل که بقایای جسد قدیسان در آن نگهداری میشود
تنیادگارهcorporeal relicsواژههای مصوب فرهنگستانبخشهایی از جسد قدیسان که در قرون وسطی و عصر حاضر در کلیساهای کاتولیک نگهداری میشود و مورد احترام است
زیارتگاهshrine 2, sanctuary 5واژههای مصوب فرهنگستانبنا یا بخشی از یک بنای مذهبی که مدفن فردی مقدس است یا یادگارههای او در آن قرار دارد
وَریادگارهsecondary relicsواژههای مصوب فرهنگستاناشیایی که با تنیادگارۀ قدیسان در تماس بوده است و در قرون وسطی و امروز در مذهب کاتولیک اهمیت دارد
دُرج یادگارهreliquaryواژههای مصوب فرهنگستانضریح یا جعبه یا تابوتی قابلحمل که بقایای جسد قدیسان در آن نگهداری میشود
تنیادگارهcorporeal relicsواژههای مصوب فرهنگستانبخشهایی از جسد قدیسان که در قرون وسطی و عصر حاضر در کلیساهای کاتولیک نگهداری میشود و مورد احترام است
وَریادگارهsecondary relicsواژههای مصوب فرهنگستاناشیایی که با تنیادگارۀ قدیسان در تماس بوده است و در قرون وسطی و امروز در مذهب کاتولیک اهمیت دارد