sleety
unwitting
sleet
خبرچینی . [ خ َ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل خبرچین . رجوع به خبرچین شود.
خبرینی . [ خ َ ] (ص نسبی ) آنکه منسوب است به خبرین که قریه ای است از اعمال بست .
۱. سخنچینی.۲. جاسوسی.