یخدونلغتنامه دهخدایخدون . [ ی َ ] (اِ مرکب ) صندوق . (آنندراج ). صورت عامیانه ٔ یخدان . رجوع به یخدان شود.
یخدونگویش بختیارییخدان (صندوق چوبى پایهدار با پوششى از مخمل و حلبى، قفل و کلیددار، که معمولاً در آن لباس مىگذارند).
خپیدنلغتنامه دهخداخپیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) خمیده شدن . کج گشتن . (ناظم الاطباء). خمیدن . (آنندراج ).
خدانلغتنامه دهخداخدان . [ خ َ د دا ] (اِخ ) ابن عامر. وی مردی عرب و از قبیله ٔ اسدبن خزیمه بوده است . (از منتهی الارب ).
خدانلغتنامه دهخداخدان . [ خ َ دْ دا ] (ع اِ) ج ِ خد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء). رجوع به خد در این لغت نامه شود.