یخچالیلغتنامه دهخدایخچالی . [ ی َ ] (ص نسبی ) رئیس یا صاحب یا مستأجر یخچال . (یادداشت مؤلف ). || یخچال فروش . آنکه ساختن و فروختن یخچال فلزی برقی یا نفتی بعهده دارد.
تگرگکاهیhail suppression, hail preventionواژههای مصوب فرهنگستاناز بین بردن دانههای بزرگ و زیانبار تگرگ که معمولاً با آمایش اَبر صورت میگیرد
بارگُنج یخچالیrefrigerated container, reefer container, reefer box, reefer 1واژههای مصوب فرهنگستانبارگُنجی با سامانۀ سرمایش برای نگهداری بار آسیبپذیر در برابر گرما
انبارش یخچالیrefrigerated storageواژههای مصوب فرهنگستاننگهداری مواد، بهویژه مواد غذایی در دمایی کمتر از دمای محیط برای افزایش ماندگاری تا چندروز
انتقال یخچالیrefrigerated transportواژههای مصوب فرهنگستانحملونقل مواد غذایی منجمد و فاسدشدنی با وسایل نقلیۀ یخچالدار
جرایم یخچالیfreezer crimesواژههای مصوب فرهنگستانسرقت یک یا چند حیوان، عموماً دام، عمدتاً با انگیزۀ مصرف غذایی
شناور یخچالیrefrigerated shipواژههای مصوب فرهنگستانشناوری که انبارهای آن مجهز به سامانههای سرمایشی است و برای حمل کالاهایی که نگهداری آنها نیازمند دمای پایین است، به کار گرفته میشود متـ . کشتی یخچالی
انبارش گازgas storageواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی در شناورهای یخچالی برای انبار کردن گازهای خنککننده و تزریق ترکیب آنها با هوا به داخل انبارهای شناور
بارگُنج حرارتیـ یخچالیrefrigerated and heated containerواژههای مصوب فرهنگستانبارگُنجی با سامانههای گرمایش و سرمایش
بارگُنج یخچالیrefrigerated container, reefer container, reefer box, reefer 1واژههای مصوب فرهنگستانبارگُنجی با سامانۀ سرمایش برای نگهداری بار آسیبپذیر در برابر گرما
انبارش یخچالیrefrigerated storageواژههای مصوب فرهنگستاننگهداری مواد، بهویژه مواد غذایی در دمایی کمتر از دمای محیط برای افزایش ماندگاری تا چندروز
انتقال یخچالیrefrigerated transportواژههای مصوب فرهنگستانحملونقل مواد غذایی منجمد و فاسدشدنی با وسایل نقلیۀ یخچالدار
جرایم یخچالیfreezer crimesواژههای مصوب فرهنگستانسرقت یک یا چند حیوان، عموماً دام، عمدتاً با انگیزۀ مصرف غذایی