یرسنلغتنامه دهخدایرسن . [ ی ِ س َ ] (اِخ ) الکساندر. پزشک فرانسوی ، متولد به سال 1863 م . در مرژ سویس . وی کاشف میکرب طاعون می باشد. یرسن به سال 1943 م . درگذشت . (از لاروس ) (یادداشت مؤلف ).
ریسنلغتنامه دهخداریسن . [ س َ ] (اِخ ) دهی از بخش رودسر شهرستان لاهیجان . دارای 117 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول عمده ٔ آنجا غلات و بنشن و ارزن و گردو و فندق و صنایع دستی آنجا شال و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2<
ریسنلغتنامه دهخداریسن . [ س َ ] (اِخ ) یکی از شهرهای نمرود می باشد. (قاموس کتاب مقدس ). || یکی از شهرهای بسیار قدیم آشوریان است که فیمابین نینوی و کالد واقع بوده . (قاموس کتاب مقدس ).
ژرسنلغتنامه دهخداژرسن . [ ژِ س ُ ] (اِخ ) ژان شارلیه . نام عالم کلامی فرانسوی . مولد در قریه ٔ ژرسن شامپانی بسال 1362 و وفات در لیون بسال 1428 م . او را ژان دُژرسن نیز گویند.
میرسنلغتنامه دهخدامیرسن . [ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ خدیوی ممسنی فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 90).
بیرسنلغتنامه دهخدابیرسن . [ رَ س َ ] (ص مرکب ) (از: بی + رسن ) بی افسار. رجوع به رسن شود. || اوباش . (ناظم الاطباء).