لیس پس لیسفرهنگ فارسی معین(پَ) (اِ.) نوعی بازی که در آن بازیکنان در پشت خط معینی می ایستند، یکی سکه یا شیئی دیگر را به جلو پرتاب می کند و دیگران می کوشند شی ء خود را هرچه نزدیک تر به آن پرتاب کنند تا برنده شوند.
پیلسلغتنامه دهخداپیلس . [ ل ُ ] (اِخ ) نام چند شهر به یونان . نام سه شهر مختلف در مغرب شبه جزیره ٔ پلوپونزوس . (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دُکولانژ ص 468).
ساترنیلسلغتنامه دهخداساترنیلس . [ ت ُ ل ُ ] (اِخ ) از زعمای مذهب گنوسی (عرفان مسیحی ) در قرن دوم میلادی در اسکندریه و شاگرد مناندر و کارپکرات بوده است . (تقی زاده ، مانی و دین او ص 35).