یلوچات سایلغتنامه دهخدایلوچات سای . [ ی ُ ] (اِخ ) نام یکی از سه مشاور بزرگ و نامی چنگیزخان مغول . به سال 1190 م . / 586 هَ .ق . تولد یافته و در اصل از مردم چین شمالی بوده و پدر او در خدمت سلاطین ک
لواذلغتنامه دهخدالواذ. [ ل ِ ] (ع مص ) لیاذ.لوذ. ملاوذة. || همدیگر را پناه گرفتن . || با هم کشتی گرفتن . || فریب دادن . || خلاف کردن . لوذانیة. (منتهی الارب ).
لواطلغتنامه دهخدالواط. [ ل َوْ وا ] (ع ص ) لاطی . غلامباره . تازباز. شاهدباز. (مجموعه ٔ مترادفات ص 312).
لواثلغتنامه دهخدالواث . [ ل ِ ] (ع اِ) آرد که بر خوان زیر خمیر افشارند. آن آرد که بر نان پراکنند گاه پختن . (مهذب الاسماء).
لواذلغتنامه دهخدالواذ. [ ل ِ / ل ُ / ل َ ] (ع مص ) پناه گرفتن به چیزی و پوشیده شدن به وی . لیاذ. لوذ. (منتهی الارب ). در پس یکدیگر پنهان شدن . (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ). به یکدیگر پناه گرفتن . (منتخب اللغات ). ملاوذة. (ز