ینی چریکلغتنامه دهخداینی چریک . [ ی ِ چ ِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) ینی چری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ینی چری شود.
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
پرسش آری ـ نهایyes-no questionواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع جملههای پرسشی که پاسخ آن آری یا نه است
نه پشت دیوار ماnot in my backyard, NIMBYواژههای مصوب فرهنگستانباوری عمومی که بر پایۀ آن مردم خواهان دفع پسماندهای تولیدشده هستند مشروط بر آنکه محل دفع در نزدیکی ملک آنها نباشد
ینیلغتنامه دهخداینی . [ ی ِ ](ترکی ، ص ) ینگی . در زبان ترکی به معنی «نو» باشد و از آن است : ینی دنیا و ینی چریک . (از یادداشت مؤلف ).
ینگی چریکلغتنامه دهخداینگی چریک . [ ی ِ چ ِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) ینگی چری . ینی چریک . ینی چری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ینی چری شود.
ینگی چریلغتنامه دهخداینگی چری . [ ی ِ چ ِ ](ترکی ، اِ مرکب ) چریک جدید. لشکر جدید. قسمی از سپاه عثمانی را گویند. (ناظم الاطباء). ینی چریک . ینگی چریک . ینی چری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ینی چری شود.
ینیلغتنامه دهخداینی . [ ](اِخ ) طرابلسی جرجی . یکی از نویسندگان و مؤلفان طرابلس است . او راست : 1- تاریخ التمدن الحدیث . 2- تاریخ حزب فرانسا و المانیا. 3- تاریخ سوریا. <span class="hl" dir=
ینیلغتنامه دهخداینی . [ ی ِ ](ترکی ، ص ) ینگی . در زبان ترکی به معنی «نو» باشد و از آن است : ینی دنیا و ینی چریک . (از یادداشت مؤلف ).
راست بینیلغتنامه دهخداراست بینی . (حامص مرکب ) عمل راست بین . مقابل کج بینی . || مقابل خطابینی . درست بینی . حقیقت بینی . و رجوع به راست بین و کج بینی شود.
دثینیلغتنامه دهخدادثینی . [ دَ نی ی ] (ص نسبی ) منسوبست به دثینه که جاییست در یمن . (الانساب سمعانی ).
دخمسینیلغتنامه دهخدادخمسینی . [ دُ خ َ ] (اِخ ) ابواحمد بکربن محمدبن حمدان بن غالب به این نسبت اشتهار یافته است . (انساب سمعانی ).
درازبینیلغتنامه دهخدادرازبینی . [ دِ ] (ص مرکب ) که بینی دراز دارد. أخطم ، أشم و سلعام ؛ درازبینی فراخ حلق کلان شکم . (منتهی الارب ).