یوخمسنلغتنامه دهخدایوخمسن . [ یُخ ْ م َ س َ ] (از ترکی ، فعل ) یُخ مسن . مرکب از یوخ فعل سلب ترکی و مسن کلمه ٔ مجعول : خبری یوخمسن . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به یُخ مسن شود.
یخ مسنلغتنامه دهخدایخ مسن . [ ی ُ م َ س َ ] (از ترکی ، فعل ) یوخمسن . یخ مسه . والوچانیدن است از کلمه ٔ «یوخدور» ترکی به معنی نیست . (یادداشت مؤلف ).