یوملغتنامه دهخدایوم . [ ی َ ] (ع اِ) روز. (ترجمان القرآن جرجانی ص 108) (دهار). روز، مذکر آید و اول آن از طلوع فجر صادق است تا غروب آفتاب . ج ، ایام و اصل آن ایوام بوده . جج ، ا
یوملغتنامه دهخدایوم . [ ی َ ] (ع مص ) روز گردیدن . (منتهی الارب ). || بدبخت روز گردیدن . (ناظم الاطباء).
یومیلغتنامه دهخدایومی . [ ی َ می ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به یوم . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یوم شود. || روزانه و هرروزی . (ناظم الاطباء).
یومئذلغتنامه دهخدایومئذ. [ ی َ م َ ءِ ذِن ْ ] (ع ق مرکب ) در این روز و در این هنگام و در آن زمان و در آن هنگام . (ناظم الاطباء).به معنی امروز است . (آنندراج ). آن روز. (مهذب الاس