چونینلغتنامه دهخداچونین . (ص مرکب ، ق مرکب ) (از «چون » ادات تشبیه + «این » صفت اشاره ) به معنی چنین باشد. (برهان ). چنین و چون . این و مانند این و به این وضع. (ناظم الاطباء) : ندانستم من ای سیمین صنوبرکه گردد روز چونین زود زایل .منوچهری .<
ژوننلغتنامه دهخداژونن . [ ن َ ] (اِخ ) نام شهری در کشور پرو واقع در سلسله ٔ کوههای آند و مشرق لیما، دارای 8000 تن سکنه .
ژوننلغتنامه دهخداژونن . [ ن َ ] (اِخ ) نام شهری در جمهوری آرژانتین در ایالت مندزا، دارای 38000 تن سکنه .
ژوننلغتنامه دهخداژونن . [ ن ُ ] (اِخ ) نام یکی از الهه های بزرگ روم و بنا به اساطیر قدیم دختر ساتورن و رِآ و زن ژوپیتر. وی را ملکه ٔ آسمان و الهه ٔ روشنی و زناشوئی می خواندند و از دیرباز با هرا الهه ٔیونانی یکی دانسته و بنام او معابدی بنا میکردند.
ژوننلغتنامه دهخداژونن . [ ن ُ ] (اِخ ) نام سیاره ای تلسکوپی . این سیاره را در سال 1804 م . هاردینگ کشف کرد و نام اساطیری ژونُن بدان داد.
برخورد یونندهionizing collisionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش بین اتمها یا ذرات بنیادی که در آن زوجِ یون تولید میشود
تابش یونندهionizing radiationواژههای مصوب فرهنگستانذرهای مانند فوتون که بتواند الکترونی را از اتم یا مولکولی بَرکَند و یک یون و یک الکترون آزاد تولید کند