یکدستلغتنامه دهخدایکدست . [ ی َ / ی ِ دَ ] (ص مرکب ) آنکه دارای یک دست باشد.(ناظم الاطباء). نقیض دودست باشد. (برهان ). کسی که یکی از دستهایش نباشد. امثل . اقطع. (یادداشت مؤلف ).
یکدستفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ویژگی کسی که یک دست داشته باشد و دست دیگرش از کار افتاده یا بریده شده باشد: مرد یکدست.۲. [مجاز] یکپارچه؛ هماهنگ: لباسهای سفید یکدست.۳. (قید) [قدیمی، مجاز] ب
یک دسته غلهگویش اصفهانی تکیه ای: bâva / beqal طاری: vâvü طامه ای: dassa / bâfa/ pešti طرقی: gor / movi کشه ای: gor / bâfa نطنزی: bâfa