محوطۀ بازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل فضای باز، حیاط، صحن، دربار، بارگاه، آستان، اندرونی، بیرونی، هشتی استادیوم، استخر سرباز ناحیه، دامنه
تعادل فازیphase equilibriaواژههای مصوب فرهنگستانارتباط تعادلی بین فازهای مختلف یک مادۀ شیمیایی در فشار و دما و ترکیببندیهای مختلف
برشکاری اُکسیسوخت گازیoxyfuel gas cutting, OFC, burning1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی برشکاری اکسیژنی که در آن گرمای موردنیاز از واکنش شیمیایی اکسیژن و گاز سوختنی به دست میآید
جوشکاری اُکسیسوخت گازیoxyfuel gas welding, OFW, gas weldingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جوشکاری که در آن با گرمای حاصل از شعلۀ اُکسیسوخت گازی قطعات درهم ممزوج میشوند
تشمیعلغتنامه دهخداتشمیع. [ ت َ ] (ع مص ) بر بازی انگیختن کسی را و بازی کنانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بر بازی برانگیختن کسی را. (از اقرب الموارد). || غوطه دا
العابلغتنامه دهخداالعاب . [ اِ ] (ع مص ) لعاب رفتن از دهان و لعاب ناک شدن دهان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لعاب داشتن دهان بچه و جاری شدن آن . (از اقرب الموارد). || بر بازی انگی
نقش انگیختنلغتنامه دهخدانقش انگیختن . [ ن َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) رل بازی کردن . (یادداشت مؤلف ). || صورت سازی کردن . تصویر کردن : هر نفس عشق دوصد نقش بدیع انگیزدتا نگردد به خود آن آینه
تبخیرلغتنامه دهخداتبخیر. [ ت َ ] (ع مص ) بخور کردن به چیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بخور کردن و بخور دادن . (ناظم الاطباء). خویشتن بوی کردن ببخور. (دهار): و بخّره و بخر عل