ضدِ‌آتشبارcounter battery fireواژه‌های مصوب فرهنگستانآتشی برای از بین بردن یا خنثی کردن آتش غیرمستقیم سامانه‌های سلاح دشمن
تاریخ‌گذاری پتاسیم ـ آرگونpotassium-argon datingواژه‌های مصوب فرهنگستاننوعی روش تاریخ‌گذاری ایزوتوپی برای تعیین قدمت صخره یا معدن با تشعشعات پتاسیم 40
تیغۀ بینِ‌آرَکیinteralveolar septumواژه‌های مصوب فرهنگستانهریک از دیواره‌های استخوانی که آرَک‌های دندان‌های فک بالا یا پایین را از هم مجزا می‌کند متـ . تیغۀ بینِ‌دندانی interdental septum
روش ایست ـ آغازstop-start techniqueواژه‌های مصوب فرهنگستانروشی برای کامش‌درمانی موارد انزال زودرس از طریق واپایش مراحل پاسخ جنسی مسترز و جانسون
شکستنلغتنامه دهخداشکستن . [ ش ِ ک َ ت َ ] (مص ) چیزی را چندین پاره کردن و خرد کردن و ریزریز کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . قطعه قطعه کردن . پاره پاره کردن . کسر. اشکستن . بشکس
رویلغتنامه دهخداروی . (اِ) چهر. چهره . رخ . رخسار. وجه . صورت . محیا. مطلع. طلعت . معرف . منظر. دیدار. گونه . سیما. رو. (یادداشت مؤلف ). رو و رخسار است که به عربی وجه گویند. (
یاد کردنلغتنامه دهخدایاد کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به خاطر آوردن . به یاد آوردن : یاد کن زیرت اندرون تن شوی تو بر او خوار خوابنیده ستان . رودکی .بنجشک چگونه لرزد از باران چون یاد
کلهلغتنامه دهخداکله .[ ک َل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ) بمعنی سر باشد مطلقاً اعم ازسر انسان و حیوان دیگر. (برهان ). رأس و سر. سر انسان و دیگر حیوانات . (ناظم الاطباء). سر. رأس . (اعم
گوشلغتنامه دهخداگوش . (اِ) آلت شنوائی . عضوی که بدان عمل شنیدن انجام گیرد. معروف است ، و به عربی اُذُن گویند. (برهان ). اذن و آلت شنیدن در انسان و دیگر حیوانات و جزء خارجی مجرا
